کسی که در مقابل خوبی آموزه خوب رفتار خوب مفید بودن خوب زنجیره خوبی گارد بگیرد در تاریکی هست که فشار خوبی برای او سخت هست. روح خوب سخاوتمند هست روح خسیس زجر دادن به دیگران هست.روحی که گنجایش آن کوچک هست از هر خیریت خواستن دوری جسته و شر را تولید در رفتار خود میکند برای همینست کسی که روح سخاوتمند داشته باشد حیات بخش هست و حیات انسانها را حیات حق آنها میداند.نه بدی میکند نه از بدی خشنود میشود زیرا مزرعه زمین هم در کائنات در چرخش خوبی خواستن هست و کسانی که در گارد بدی هستند و شریت اگر در این امور گارد برای همدیگر گیرند یعنی برای انسانهایی که مفید هستند کائنات با آنها همراه نمیشود.و اگر شاخه های اصلی باشند یا شاخه اصل آن که دیگر تمام کائنات به سمت بر عکس آنها حرکت میکند.پس کائنات را با خود همراه کنید نه بر علیه خود.زیرا کائنات خدا برای خوبی خواستن هست نه شریت نه بدی.
روح سخاوتمند.فکر سخاوتمند.دانایی در تعلیمات دانایی در تعلیمات خوب. فکر بسیط فکر باز و درست.روح سخاوتمند+فکر سخاوتمند+تعلیمات خوب+
حسادت آفت هست آفت مزرعه را کخ زده میکند.دروی آفت ها. کاشت محصول خوب سخاوت لذت از خوبی دیگران+کاشت خوب این دیگر فرضیه نیست باز شدن آن اول در بدن شما ارامش میاورد خشم آفت هست خشم آفت زدن هست خشم حسادت میاورد خشم حسادت را قبل آن رویش میدهد.زور مغزی یعنی زورمند شدن مغز هست انسان زورمند مغزی جسمش هم توانمند کند از نظر فیزیکی هر چیزی در راه درستی منش پهلوانی خواهد بود منش پهلوانی را آموختن خود طریق های مختلف دارد.من بد جایش را به من در دیگری ما شدن میدهد من را رد و ما شدن را خواهانست زیرا جامعه جهانی را با وسعت فکر گسترده اش مینگرد که همه آن برای هم زنجیره هستند.و تمام آن رضایت خداوند هست.
روح خسیس چه میکند روح خسیس زخم زننده هست روح خسیس آزار دهنده هست و بد خواه و از اینکه برتری جو هست بد خواه میشود برتری جویی آفت هست من برتر من برترین ما برترین اما روح سخاوتمند من و ما را جمع در قلب ها میکند و قلبها را جمع در حاصل کارهایی که انجام میشود. در زمین آسمان آن روح از شما لازم نیست تشکر کند بلکه لازمه آن اینست که آنجا خوشنودی او خوشنودی شما هست. و در زمین خشنودی دیگران. زنجیره خوبی یعنی حق و حقیقت اگر این حق حقیقت خوب باشد شما در دیگری جای خشم محبت را کاشتید اول خانواده آن شخص رفتار بیرونی جامعه و بعد همه آن محبت شود اول بذر خانواده روشن و بعد ماحصل بیرونی و بشریت. خشم آفت هست کنترل خشم هنر هست معنویت را جاری ساختن و حسد را دور ریختن آرامش روحی هست.در دور ریختن بدی ها.
پس نباید اجازه به ذهن داد که در آن تاریکی آید زیرا تاریکی اول قلاب میندازد بعد قلابش گرفت روح را صدمه میزند و صدمه را تاریکی میزند اما فکر روشن فکریست که در آن روشنی را قلاب ذهن میکند بعد اصول ساختار درست را پر میکند بعد عملکرد و کم کم آفت های بد زدوده میشوند.خشم حسادت حسد و غرور تکبر آفت ها درو میشوند مزرعه اماده کشت خوب هست جای خشم محبت پر میشود جای حسد بزرگی روح در خیریت دیگران و جای بد خواستن سلامتی را برای هم خواستن اگر اینها شد مزرعه کمال انسانی مزرعه بعد آن هم برداشت کاشت درست در خود و دیگران بدون گفتار هم میشود زیرا رفتار درست الگوی درست خواهد بود.
سر فصل هر حالتی اینست شما به دنبال آب میگردید اما تشنه آب نیستید .آب را پیدا میکنید اما از آن نمینوشید چرا؟ دنبال اب گشتن راهیست برای پیدا کردن آن اما اگر تشنگی نباشد آب فقط مخزنی برای رفع انست اما رفع کدام تشنگی تشنگی اگر نباشد دنبال آب گشتن صرفان برای چیست؟ یا اصلان دنبال آب نمیگردند و فضای محیط آن را دوست دارند اما آب میشود زیبایی آن.اما تشنه حقیقت با سر مشق هایی دنبال اب میگردد و تشنه هست سیراب از بیشتر دانستن میشود اما انیکه گلالوده میکند آب را شک و تردید هست. شک در اینکه آب سر چشمه گلالود باشد نوشیدن آن را میرباید.تشنگی و تحصیل علم از راه آن علمی که معنوی باشد یا علمی که دست یافتنی باشد با علمی که میشود رسید اما آنچه دریافت میشود و دریافته میشود میتواند تشنگی را بر طرف کند اما تشنه حقیقت یک قدم آید صد قدم به دنبال آن میرود. پس تشنگی اگر نباشد محیط اطرف آب درختان و طبیعت میشود ماندن در یک مکان برای لذت از آب و طبیعت.