حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

حسام الدین شفیعیان

وبلاگ رسمی و شخصی حسام الدین شفیعیان

فانوس-15

بعد انسان میفهمد که درونش یک قوت عجیب با  اختیارات قوی هست.که دستور به هدف میدهد و سرپیچی را انچنان از بدو نمیبرد بلکه در دل عمل انچنان پتک میزند که چهار مرتبه سمت هدفی غیر نرود.و این در نظر عجیب می آید اما مطمئنن در بر این قوت هست که به سر منزل درست میرسد انسان.و این چه قوتی هست که اختیارات به این زیادی به او هست و در بر آن انسانی حیران میماند که چگونه میشود اینچنین درون و کنترل درون را دارد.

فانوس-14

تعالیمی که زندگی ساز باشد و در بر آن تعالیم انسان به تواند به آرامش برسد تعالیمی هستند که در آن حکمت ها و آموزه هاست.تعالیمی که در آن بتوان به حکمت ها رسید. تاریخ با تمام انبوه دانش و دانشمندان با تمام رسیدن ها یک امر را به انسان رهنمود میکند و آن فرمانبرداری از خداوند هست. تاریخ ادیان همه به یک نقطه واحد میرسند ادیان در این نقطه واحد به خدا میرسند و راهنمایی های خداوند در بر این ادیان به رهنمود کردن انسانها میرسد. حال باید انسانی بیند که در کدام سمت آرامش را درون خود پر میسازد. و آن همان تطبیق با اوست. والا غیر آن درون خود خشم را میبیند. زیرا باید از آنچه به او آرامش میدهد پر شود حال ممکنست یک شخص از هر دینی در همان آموزه ها آرامش یابد. پس بر آن باید انسانی بتواند بفهمد که انطباق روحی او با چه دینی سازگاری دارد. و الا آن باعث میشود خود او آسیب بیند.زیرا انطباق با روحیات او ندارد. و انگار یک نفر از درون خشم و چکش وار بر او میزند.برای همین باید راه را به درستی هر انسانی در آن سمتی یابد که به آن تعلق دارد.یا بعضی افراد داشته است. و به همان داشته است به آن دارد ماضی فعل و قدیم آید.والا درون او انطباق نداشته و باعث ضربه به خود او میشود.

فانوس-13

یک دریا را مد نظر بگیرید و حال یک رود به سمت دریا در این رود سنگ گذارند رود در همانجا میماند و آب گلالوده راکد در آن جمع میشود آب راکد وقتی سنگ برداشته شود گل و خاک را به دریا میریزد اما دریا آن را تمیز میدهد  دریا  وسعت بزرگی هست اما رود انشعابی به مثال دریا.اگر دریا آلوده شد  هر رودی به دریا وصل شود جاری جاری هم آلوده میشود. پس دریا با آن وسعت اگر آلودگی زیاد یابد کثیف شود رود را و رودها را کثیف میکند زیرا رودی که به دریا میریزد با همان آب قاطی میشود و کثیف.حال اگر انسانی تمام رودهای جاری به فکر وسعتش را گلالوده کند افکار وارده به ذهن تمیز هم باشد چون منبعی پر از افکار گلالوده شده هر فکر تمیزی را تاریکی میدهد و پس میزند. اما چه دریا چه فکر وقتی تمیز باشد میتواند افکار دیگر را تمیز کند.اما فکر گلالوده افکار دیگر را هم کثیف میکند.این که شما سعی کنید افکار درست را وارد ذهن خود کنید و دیگران. از  تنش از درگیری از کارهایی که باعث حسادت و جنایت و هزاران هزار بدبختی دیگران شود ضرر مالی فکری جانی . شاید ابلیس تاریکی را جور دیگر برای شخصی دیگر وانمود کند چون از ابزارهای مهمی بهره میبرد که در انسانی سربسته و باز میشود اما ماحصل آن باعث تباهی فرد میشود. اما اگر شما در سختی هستید در رنج هستید اما رضایت خدا را دارید و اگر در رفاه و رضایت ابلیس. آن رضایت تاریکی  میرود و آن رفاه میرود. اما مثال آن آنست که روح شما که فنا ندارد. روح مثال آدم و حوا هستند. روح یک انسان بیست سال پیش فوت کرده هم هست.اما چه چیزی نیست مال آن شخص برایش برده نشده  بلکه کارهای خوبی که کرده یا بدی که کرده. مالش ماند یا اصلان مال نداشت.روحش ماند.اما جسمش نماند.حال مادیت ماده میماند بر دنیا اما روح میرود.مادیت هم از بین میرود اما روح میماند. حال ثروتمندترین آدم جهان باشید یا فقیر ترین.وقتی موت شد مال ماند چه حاصل .اما مالی فایده دارد که در راه درستی هدفمندی و رضایت خالق باشد مالی که  در ان خیر خیریت باشد و نه شر و شریت.چرخه زندگی مفید بودنست والا مضر بودن که عذاب روحی هست. و مفید بودن حتی در حد توان به حساب آید.همچنان که از نوزادی شما از چهار دست پا راه میرفتید تا حیات شما ثبت هست.اما مهم چه شد و چه کردید هست.

فانوس-12

1-گوش شنوا و دیده بینا و فکر درست در اختیار کسانی هست که خود را به ناشنوایی.خواب ,و بستن فکر نزنند زیرا هر آنچه درست تمیز داده شود نیکو است.

2-هر کسی برای آنچه در تفکر و بینش و درست عمل کردن تقویت شد هم در ذات و هم در برون درست عمل میکند.

3-غرور مایه آفت و درون نگری مایه برکت زیرا درون و برون زیبایی آن در رفتارست.

4-هر انکسی که بخیل است بخل او حسد او و آزارش هم در سیرت هست.

5-رشد فکری انسان زمانی تکمیل میشود که وفاداریش در عملش در فکرش و در ریزش قرار نگرفتن او باشد زیرا آنکسی که سطح روحی پایینی دارد با لغزشی فرو میریزد اما آنکسی که محکم هست با هیچ لرزشی نمیریزد بلکه ایستادگی او و عملش نیکوست.

6-دوست واقعی کسی هست که در سختی با تو و در  راحتی همفکر تو باشد. معنی دوست عمیق تر از آنیست که هر کسی را دوست پنداریم زیرا دوست واقعی ایمان قلبی واقعی دارد و دوست ظاهری مثال باد هست که با لرزشی میریزد اما دوستان واقعی کسانی هستند که از حال و وضعت خبردارند دوست مراتب مختلف دارد و بهترین دوست انسان خداست.

یک شمع روشن میتواند شعاعی از اطراف خود انسان را روشن کند اما صد آن هزار آن و میلیون آن و... میتواند جهانی را روشن کند فکر ما هم مثل یک شمع هست زمانی روشنایی آن زیاد میشود که بتواند در شمعدان اندیشه ها روشن و روشنی شمع های دیگران شود. هر کسی شمعی روشن کند آن را در ذهن خود بسته نگهدارد مثال آنست که درون خود را فقط بخواهد روشن نگه دارد اما وقتی این شمع بذر تفکر درست در جمع زیاد شد این روشنایی جهانی میشود نجات. وقتی حصار دور شمع کشیدید و سیم خاردار کشیدید. و در را بستید شمع روشن شعاعی از اطراف خود را روشن میکند که به واسطه خود فقط نجاتی میشود کم کم خاموش زیرا درون آن خاک میگیرد و غرور و تکبر میشود که من نجات پیدا کردم و دیگری به من مربوط نیست. اما اگر بازخورد برخوردهای یک جهان مد نظرتان باشد حاصل جمع آن برخوردها جهان برون رفته از خشونت و صرف مادی برون رفت از چرخ دنده ای میشود جهان برای هم برای برخورد دیگری با دیگری و نجات دیگری توسط دیگری دغدغه و فعال شدن روح انسانی از پر شدن از آنچه ذات اصلی انسان هست یعنی برای هم.برای خود میشود نشستن نگاه کردن و من چه کاری از دستم بر میاید برای دیگری. شاید اولین قدم کوچکترین آن یا بزرگترین آن در کاری که انجام میدهید. مثلان شاعرید. نویسنده اید. دکتر.پرستار. مغازه دار. نانوا. بنا.هر شغلی پاکبان و هر شغلی که به آن مشغول هستید. میتوانید در آن انسانیت را بگنجانید.که این نمودار در جامعه دیده شده.با انواع مختلف ایده آن. برای کمک به انسانهای دیگر. ایده ها مهم هستند ایده همسان یا ایده متفاوت.اصلان ایده سازی خودش مهم هست. ایده پردازی در کار خیر.ایده ها مهم هستند. مهم این نیست که شما حالا ایده نویی کار ببندید یا همان ایده زنجیره انسانی را پیش ببرید. مهم هدف آنست. حالا اگر شد ایده نوتر و کاری نو یا همان حرکت زنجیره انسانی.از نمودار آن در امور انسان ها. طبیعت. حیوانات.منابع نسلها برای حیات. و... هر کسی در زمینه ای یا زمینه هایی بسته به توانایی خود حرکت کند میشود زنجیره ای بزرگ در هدفی بزرگ برای رضایت خدا.

فانوس-11

چند اصل بنیادین هست که اگر در انسانها ریشه گرفت و ریشه ای تازه داد میتوان گفت اصول بنیادین انسانیت در بشریت خواهد شد و همچنان که هست رشد و نمود آن برداشت در خیریت و برداشت خوب در خیرخواستن و برای هم خوبی خواستن برای هم دعای سلامتی کردن برای هم آرزوهای خوب داشتن هست شریت بدیست و شریت به نفع نه خود ادم هست نه آدمیان. بلکه خیریت برای خوبی خواستن کل بشریت هست. فکر وسیع کوچک بین نیست. قلب هایی که باز در پذیرش باشند در هر روز تا موت قلبی تازه خواهند شد.کاشت شما برداشت شما در ملکوت الهی میشود با هر اسمی که بنامند سرایی از برداشت محصول معنوی نه مادی.

این خیریت خوبی وسعت روحی و تفکری به نفع بشریت چه انسان چه حیوان چه گیاه و... همه زنجیره خوشنودی خواهد بود برای زمینی برای ملکوتیان و یا ملکوتیانی شدن.