پروفسور جان راچر میگوید: زرتشت برای آزادی اراده اهمیت زیادی قائل است. از نظر او انسان آزاد است به اشا (راستی) خدمت کند و یا عمر خود را صرف خدمت دروج (دروغ) نماید. او شخصا مسئول خوشبختی خویش است.
دالا مینویسد: از نظر زرتشت، تقوای واقعی در قلب نهفته است و در عمل به صورت اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک آشکار میگردد. بزرگترین قربانی که آدمیمیتواند به پروردگار تقدیم کند یک قلب پاک توبه کرده است
دربارۀ خاندان و تبار اشو زرتشت منابع و مآخذ پهلوی بسیاری وجود دارد که از پدران و چهارده نیای وی گفته شده است، اما در اوستا روشنی و آشکاری موجود نیست. به موجب بخش سی و دو از کتاب بُن دَهِشن که در آن از دودمان و نسب زرتشت یاد شده با چهارده پشت به منوچهر از شاهان نامی پیشدادیان میرسد، نهمین نیای زرتشت «سپی تامه» نام داشته و از همین روی است که این نام به گونۀ نام خانوادگی برای پیامبر باقی مانده و هفت بار در گاتها آمده است. در مورد نام پدر زرتشت نیز در هوم یشت یسنای نهم بند 13 از « دَئِوَدات» به عنوان پدر زرتشت یاد شده و در یشت پنجم موسوم به آبان یشت بند هجدهم نیز از او به همین نام که به معنی «دارندۀ اسب پیر» میباشد، یاد شده است.
نام ششمین نیا نیز «پیترسپ» بوده است که خود پسر «ارج ذرشن» معرفی شده است. «هردار» هشتمین و نام نهمین نیا «سپی تامه» میباشد که به عنوان نام خانوادگی زرتشت از گاثاها گرفته تا متأخرترین بخشهای ادبی سنتی به فارسی شهرت و کاربرد داشته است. «سپی تامه» پسر «ویدَ شت» و «ویدشت» پسر «نیازم» و این نیز پسر «ایریچ» یا «ایرج» است، «ایرج» پسر «دوراسروب» و «دوراسروب» پسر «منوچهر» میباشد.
خود نام زرتشت به معنی «دارندۀ شتر پیر» یا «ستارۀ زرین» با تغییر در جزء نخست نام، دارای معانی یی در همین حدود است .
زرتشت نیز در گاتاها خود را سوشیانس میخواند که به معنی سود رسان است و به کسانی اطلاق میشود که به جهان و جهانیان سود رسانند و باعث آسایش نوع بشر شوند.
شاه گشتاسب کیانی بزرگ ترین یاور و گسترش دهنده دینی بهی بوده است که آئین وی را پذیرفت. زمان پادشاهی کیانیان نیز به بیش از سه هزار سال میرسد. فرشوشتر و جاماسب که از نامداران خاندان هوگو بودند از نزدیک ترین یاران زرتشت بوده اند. گویا پس از درگذشت زرتشت جاماسب رهبر پیروان او میگردد. خاندان فریان نیز که ریشه تورانی داشته اند (در ترکستان کنونی) از یاران نزدیک زرتشت بودند. یاران زرتشت در تاریخ به سه گروه نامیده شدهاند.
دکترعلی اکبر جعفری خاورشناس و محقق دین زرتشتی معتقد است: گاتها به لهجه خوراسانی سروده شده است و هجای گاتها هجای رگ ویدی است. این لهجه در باختر رود سند رایج بوده است. زرتشت از خاندانهایی نام میبرد که متعلق به خراسان بزرگ و سرزمینهای سند و پنجاب در شرق ایران است. در تمامیسرودههای او از مردمان آریایی نژاد سخنهایی دیده میشود. وی به کشور هفتم اشاره میکند که همان ایرانویچ - ائیرانه ویچه - یا ایران بزرگ (شامل افغانستان - تاجیکستان - مرو - سمرقند - بخارا و آسیای مرکزی...) بوده است. گفتگویها اوستا بیشتر از خراسان بزرگ است. شاه گشتاسب نیز از بلخ بود و بیشتر شواهد حاکی از آن است که زرتشت از شرق ایران بوده است.
بند ۲۰) هر کسی که نزد محافظ نظم کیهانی بیاید، در آینده، شهرت درخشان از آن او خواهد بود. سوگواری، دورهٔ زندگی طولانیِ تاریک، غذای بد، تنها واژه تو واژه «افسوس!»، روح- بینایی تو، همهٔ شما را به آن وجود راهبری خواهد کرد. ای شما که تحت سیطره دروغ هستید، به حساب اقدامات خود شما.
بند ۳) بنابر این، در ابتدا آن دو الهام که به صورت «خواب دوگانه» و گفتارها و پندارهای دوگانه معروف شدهاند، آنها اعمال دوگانه هستند: خوب و بد. و بین آن دو، آنانی که هدایای خوب میدهند (یا: چیزهای خوب بوجود میآورند) به درستی تمیز داده شدهاند، نه آنها که هدایای بد میدهند.
بند ۹) و همچنین: باشد که ما انسانهایی (از آنانی؟) باشیم که باید آنرا پر برکت سازیم، این وجود را. ای مزدا و شما(؟)، اهورهها، اینجا از طریق آوردن …(؟) و از طریق نظم کیهانی ما. وقتی پندارهای شخص در یک جا و همان جایی باشد که درک آن شخص در ابتدا به گونهای باشد، و سپس به گونهای دیگر.
بند ۳) بنابر این من میباید در اولین اعلام(؟) (= درباره؟) این وجود، آن مشیت الهی که داناست و مزدا اهوره حال با من سخن گفته است را اعلام نمایم: آنانی از شما که نبایستی آنرا به این طریق بوجود آورید، پندار شاعرانه، شیوهای که این مشیت الهی(؟) هست و من باید آنرا بیاندیشم و سخن بگویم، چرا که آن آخرین واژه این وجود “محنت!” خواهد بود.
مدت ده سال به تبلیغ دین خود در غرب ایران می پردازد ولی چون نه گوشی شنوا می یابد و نه پشتیبان زیادی و سران منطقه منافع خود را در سایه آن تعالیم در خطر می بینند بر او می شورند و قصد جانش را می کنند به ناچار به شرق ایران هجرت می کند. اولین کسی که دین زرتشت را پذیرفته و پیوسته همراه و پشتیبان و یار او تا آخرین لحظات زندگی اش بود پسرعمویش میدیوماه است. زرتشت پس از سال ها کوشش و ارشاد و تبلیغ بالاخره در سن ۷۷ سالگی در روز پنجم دی ماه در معبد بلخ در حالی که با ۷۲ تن از یارانش مشغول عبادت و راز و نیاز با خداوند بودند به دست تورانیان به شهادت می رسند و شخص کشنده زرتشت توربراتور یکی از سرداران تورانی بوده است.
در گاتاها۲ خود را یک پیام آور و آموزگار مردم معرفی می کند. در یسنای ۱۱ _ ۴۴ چنین آمده: پروردگارا می دانم که تو مرا برای انجام این کار بزرگ به عنوان نخستین آموزگار برگزیده ای و در یسنا ۲ _ ۳۱ آمده: پس از مزدا من به سوی همه شما آیم چون آموزگاری که مزدا برگزیده و برای هر دو گروه فرستاده تا به روش دین راستی زندگی کنیم.بنابراین بیانات اولاً زرتشت یک پیامبر است که وظیفه او آموزگاری و راهنمایی مردم است.
هومت Humata یعنی اندیشه نیک. هوخت Hukhta گفتار نیک. هورشت Hvarshta کردار نیک.
زرتشت در چند هزار سال پیش چنین اعلام فرمود: ای انسان تو که دارای عقل و شعور و خردی از این نعمت معنوی بهره گیر و به خویشتن خویش بازگرد و انسان با فضیلت شو. و از هر واسطه و دلال و آداب و شعائر ناسودمند و تشریفات بپرهیز و ضمیر روشن خود را راهنمای راه راست ساز و با اندیشه نیک، گفتار نیک و کردار نیک در مسیر راستی و نظام حق و قانون گیتی خداوند را خشنود خواهی ساخت و با دسترسی به فضایل انسانی الهی و متصف شدن به صفات خداوندی، خدای گونه خواهی شد.در این عبارات خطاب زرتشت به تمام انسان ها است و مربوط به قوم و قبیله خاصی نیست این مهم یکی از ویژگی های برجسته دین زرتشت است که پیام او برای ملت ایران یا قوم ایرانی نیست و جنبه ناسیونالیستی ندارد بلکه همه جهانیان مورد نظر او هستند.
نام خانوادگی زرتشت اسپنتمان بود.
مادر او دُغدو و پدر وی پوروشسب نام داشتند.
پوروشَسْب اِسپَنْتْمان مردی دانشور و درستکار بود.
دغدو دختر فریهیمرَوا از خاندان نژادگان (اشراف) و دینور بود.
فلسفه و جهان بینی زرتشت از همان دوره های کهن مورد توجه حکما و فلاسفه بزرگ جهان مانند ارسطو ،افلاطون،فیثاغورس و...بوده است
زردشت یا«زرتوشترا»یا چنان که در اوستا آمده است«زره توشتره»که به معنی دارنده شتر زرد است
بینش و آموزشهای اشوزرتشت بر اساس واقعیتها است، اشوزرتشت باور دارد که دانش زمان در حال تکامل است و هیچگاه آن را پایانی نمیبیند از این دیدگاه استوره باوری، خرافهپرستی، پندارهایی که بر احساس نادرست و باورهای تعصبانگیز باشد نمیپسند او انسان را به پندارنیک سفارش میکند که بر مبنای دانشزمان هماهنگ شده باشد و همه را یاریگر بیداری دانش بشری در گذر تاریخ میداند
بینش اشوزرتشت بدون کم و کاستی از اختیار و یا آزادی گزینش سخن میگوید و جبر را نمیپذیرد از این دیدگاه گناه آغازین نیز جایگاهی ندارد و انسان بیگناه و پاک به جهان هستی آمده است، هر کس با انتخاب راه خویش، خوب و بد را در زندگی تجربه می کند تا زندگی را با اختیار و نه با تایید و دستور دیگری برای خود به سامان آورد.
با اندیشه زرتشت همه در جهان باید خردمند باشند زیرا بالاترین هدیه خداوندی به انسان هوش و اندیشه است که انسان بر مبنای آن و با بهره گیری از دانش و به خردمندی خواهد رسید در این بینش خردِ انسانِ دانشمند و بینشور سراسر وجود او را سرشار خواهد کرد و جسم انسان تنها برای ادامه راه زندگی و دریافت دادهها با یاری چشم و گوش و احساسهای دیگر برای دست یافتن به دانش بیشتر و رسیدن به خردمندی است.
نگرش آیین زرتشت به جهان هستی پیروی و پیوستن به هنجار و مبارزه با ناهنجاری است هنجار راستی در بینش زرتشت اشا نام گرفته است و انسان بایستی در هر شرایطی خود را با آن همگام و هماهنگ سازد یعنی راستی، پاکی، مهربانی، فروتنی، پارسایی و فروزههای نیک انسانی را در خود پرورش دهد تا با هنجار هستی همسو شده باشد زیرا این هنجار در تمام ذرهها و پدیدههای هستی شکل گرفته است و به صورت ذاتی و غریزی انجام میپذیرد و بر انسان اندیشمند نیز بایسته است تا از آن پیروی کند و گرنه بی هنجاری و بی دادی گسترش خواهد یافت.
در بینش اشوزرتشت بشر از هر نژاد، ملیت و قوم ، با هر زبان و رنگ پوست، دین و عقیده در جهان از حقوقی برابر برخوردارند. برتری طلبی دینی، قومی نژادی در این دین جایگاهی ندارد و زرتشت تنها عامل برتری انسان را پایبندی به ارزشهای نیک و پیروی از هنجار هستی یعنی پیروی از پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک میداند ، در بینش زرتشت بردهداری و اسارت انسان نیز مردود است.